با این که این روزها به هر دری می زنم باز نمی شود... ولی سرشار از امیدم...
امید به فردایی روشن...
امید به اینکه هیچ چیزی نداشته باشم خدایم را دارم...
همه درها هم قفل باشد درهای رحمت الهی باز است...
من می دانم شاید خواسته هایم سرانجامی نداشته باشند ...
اما خدایی دارم که بی قراری هایم را به آغوش می کشد...
در کنارش آرامم... شادم...خوشحالم...
خدایا بزرگیت را وصف نتوانم کرد...
نعمتهایت را شاکر نتوانم بود...
الطافت را سپاس گزار نتوانم شد...
اما...
به خودم می بالم که خدایی همچون تو دارم...
میدانم که اگر گره از کارم باز نشود حکمتی دارد...
پس خودم را روانه حکمتهایت می کنم تا بهترینها را برایم رقم بزنی ...
هرچند من نالایق بهترینش ندانم...
یاحق
سلام اومدم بهت سر بزنم تا شما هم حق مطلب رو ادا کنی منتظرم
سلام..
حداقل آدرس درست میذاشتین تا حق وطلب رو ادا کنیم...