دعوتنامه-اطلاعیه

 این پست ثابت است

اگر این جا وقت میگذاریم و مطلب مینویسیم

اگرمدتها به دنبال عکسی میگردیم که با پستمان  مرتبط باشد

اگر گاهی برای تنوع  ,قالب وبلاگمان را عوض میکنیم

اگر ...

فقط بخاطر این است که دلمان را راضی کنیم

دلمان راضی نیست بخاطر ثبت وبلاگهایی با مطالب و عکسهای غیر شرع

دلمان راضی نیست به اینکه خراب شوند جوانهایی که دیروزها "امید انقلاب" نامشان بود...

دلمان راضی نیست تویی که چادر میپوشی در وبلاگت عکسی بگذاری که با دینت تناقض دارد...

دلمان راضی نیست در وبلاگی که میشود به راحتی دینت را تبلیغ کنی عکسی از اجنبی ها باشد...

دلمان راضی نمیشود ,

دلمان میخواهد یک جا باشد که  ما  دختران شیعه , دین و مذهبمان را تبلیغ کنیم...

نکند آقا ظهور کنند و کاری نکرده باشیم...

------------------------------------------------------------

این یک دعوتنامه است برای نویسندگی  دختران محجبه و باوقار در این وبلاگ گروهی

"اینجا چراغی روشن است"

jamema1392.blogfa.com

  منتظر شما هستیم 

 




اطلاع بدهید تا رمز برایتان ارسال شود،

....؟؟؟

خدا...

در هیــــاهــوی زنـــدگــی دریـــافتم 

چـــه دویـــدن هــایــی کــه فقـــط پــاهــایم را از مـن گرفـــت 

حــال کــه گــویـی ایســـتاده بــودم 

و چـــه غصـــه هــایی کــه سپـــیدی مـوهـایم را حاصـــل شد 

در حـــالی کــــه قصـــه ای کــودکــانه بیـــش نبود

دریافتم کسی هست که اگر بخواهـــد مــــی شود

و اگــــر نـــــه

نــــمــی شود

به هــمین ســادگی…

دانلود نوحه ( روی کادر مورد نظر کلیک کنید)

 

پیچــــــیده شـــمــیمت همه جــــاای تـــن بـــــی ــــسر

چــــون شیـــــشه ی عطــــــری که ســــــرش گمـ شـــــــــده بـــــاـــشد

نیایش.....

سیدعلی حسینی خامنه ای

یـادتـ بـاشـد...
وقـتـی وقـتـشـ بـرسـد...

چـشـمـ در چـشـمـِ مـوعـود...

فـقـط آنـهـایـی سـربـلـنـدنـد...

کـه در کـوفـه ـی انـتـظـار...

مـسـلـم ابـن عـقـیـل را...

فـهـمـیـده بـاشـنـد



افسران - مسلم را دریاب!


برگرفته از وب دختران با لطافت

بـــــــوی ســــــیــب....

                                         ...آبـروی حـ♦♦♦ــین...
                                  
                                   .... بــه کهکشــان مـی ارزد ....

                               ..... یــکــــ مــوی حــ♦♦♦ـین بـــــر.....

                                    ..... دو جـهان مــی ارزد.....

                                    ... گفتـم که بگو بهشـت ....

                                 ... را قیمـــــت چیستـــــ؟؟؟؟......

                                     ....  گفتــا کـه حـ♦♦♦یــن ...

                                       ..بیـش از آن می ارزد...

.

پنـــــــدهـــــا وپیـــــــامـ هـــــــآ....

افـــراد مـــوفـــق کـــارهـــای متـــفـــاوت انـــجـــــامـ نمـــی دهنــــد، بلــــکـه کــــارها را

بــگــونه ای متــفاوتـــــــــ انجــــــامـ می دهنـــــد....

♦♦آفـــتــاب بــه گیـــاهــــی حـــرارتـــــــــ میـ ـدهـــــد کـــه ســـر از خـــــاک بیـــرون آورده

بـــاشـــــد ...

♦♦♦دشــــوارتـــریـــن قــــدمـ، همــــــان قـدمـ اول اســــــــت...

پــــل

گاهی وقتا خراب کردن پل ها چیز بدی نیست...!!


چون باعث میشه


نتونی به جایی برگردی که از همون اول


هــــیـــــــچ وقت نبـــاید اونجا پا میگذاشتی...


مرگــــــ بـــاعــــزتـــــــ...

 

...وقتی به دنیا اومدی...

 

 ...توتنها کسی بودی که گریه می کردی...

 

 ...وبقیه می خندیدن...

 

...سعی کن یه جوری زندگی کنی که...

 

 ...وقتی رفتی...

 

 تنها تو بخندی وبقیه گریه کنن.

 

 

....!!

 

دیروز ... امروز ...

دیروز از هر چه بود گذشتیم ، امروز هم از هر چه بود گذشتیم

آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!

دیروز دنبال گمنامی بودم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود...

آنجا درب اتاق هایمان می نوشتیم :

"یا حسین فرماندهی از آن توست"

الآن می نویسیم:

"بدون هماهنگی وارد نشوید"

" قسمتی از وصیت نامه شهید شوشتری "

شهادت امام جواد (ع) تسلیت باد


دلت را به خدا بسپار...

هیچگاه دلت را به روزگار مسپار




  که دریایی از ناامیدی هست .




 دلت را به خدا بسپار




  که دریایی از امید هست...





زیارت امام رضا (ع)

جهت زیارت مجازی بروی عکس زیر کلیک کن

التمــــــــــاس دعــــــــــا

كليدشكست

من كليد موفقيت را نميشناسم...


اما سعي در راضي نگه داشتن همگان


كليد شكست است...


جاستین بیبیر

جاستین بیبیر رو که همتون می شناسید...کسی که آدم عارش میاد بهش بگه پسر

این خواننده آمریکایی در واقع یک مسیحی صهیونیسته و برای ارزش های صهیون آهنگ می خونه...خیلی راحت از منافع و ارزش های صهیونیست دفاع می کنه

خودتون میدونید که الان مدتیه تب جاستین بین هم سن و سال ها خیلی زیاد شده و همشون دم از آهنگای جاستین میزنن

اما ما میدونیم که اون مهره صهیونیست هاست برای کشوندن جوونا به سمت خودش...اون مد شو های غیر اخلاقیه و شما خودتون بهتر میدونید که این تازه گوشه ای کوچیک از کثافت کاری های این خواننده صهیونیسته

وبلاگ هایی با موضوع جاستین خییییلی زیاد شده...کافیه اسمشو سرچ کنی کلی وبلاگ خاله زنکی برات رو می کنه...اون به صورت علنی در کنسرت هاش علامت شیطان پرستا رو نشون میده و اون وقت خیلی از جوونای ایرانی ازش حمایت می کنن و روزی چندبار لایکش می کنن تو فیس بوک

واقعا ما به کجا داریم میریم؟؟؟


برگرفته از وبلاگ آدونیا

عشق فقط یک کلام


روز شما پیشاپیش مبارک!

آبجی های گلم روزتون مبارک

چارلي چاپلين

چارلی چاپلین


در نامه ای به دخترش مینویسد:


برهنگی بیماری عصر ماست ومن پیرم.


شاید حرف های خنده آور میزنم.


اما به گمان من تن عریان تو باید مال کسی باشد


که روح عریانش را دوست داری.


دخترم هيچ كس وهيچ چيز در اين جهان نميتواني يافت


كه شايسته ي آن باشد


دختري به خاطر آن ناخن پاي خود را عريان كند...


عکس های چارلی چاپلین

 


نوجوان


 

از بس گفته بودند:بچه ت زخمی بشود آه ناله می کند و عملیات را لو می دهد.

شاید هم حق داشتند.نه اروند با کسی شوخی داشت  نه عراقی ها.

اگر عملیات لو می رفت غواص ها که فقط یه چاقو داشتند

قتل عام می شدند

فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را موافقت کردند.

بغض کرده بود..

تو گل و لای کنار اروند  در ساحل  فاو دراز کشیده بود.

جفت پاهایش زود تر از خودش رفته بودند یا کوسه خورده بود یا خمپاره

دهانش را هم پر گل کرده بود که عملیات لو نرود

معذرت


http://static.cloob.com//public/user_data/album_photo/2449/7344713-b.jpg
رهبر عزیزم معذرت !
============
* معذرت از اینکه ، عکس تو را در خانه ام ،ماشینم ،کیفم و حتّی جاکلیدی ام در جیبم گذاشتم ولی عکس سخنان تو عمل کردم
* معذرت به خاطر اینکه ، قرار بود سخنان و پیامهایت را آویزۀ گوش قرار دهم ، پشت گوش انداختم.
* معذرت به خاطر منفعت طلبی و آسایش طلبی خودم! به جای اینکه خود را سپر تو قرار دهم و برای تو هزینه و آبرو دهم ، تو را سپر خود و هزینه برای کارهای نسنجیدۀ خود کردم !
*معذرت از اینکه چه پستها و مقام ها که به نام تو کسب نکردم!(فقط با نام تو و عکس تو !نه لیاقت نداشتۀ خودم)
* معذرت از اینکه ، از نام تو برای سرکوب و تخطئۀ دشمنان شخصی خودم استفاده کردم. و هرکس حتی دوستان خود را بانام ضدولایت فقیه ازتو ونظام جداکردم وبیرون راندم( همان هایی که با من و منفعت شخصی من مشکل داشتند!)
* معذرت از اینکه چندسالی بود فقط عاشق عکس تو بودم و حتی آخر هیئتمان سرود ولایی مان را زمزمه میکردم و همیشه عاشقانه به تصاویرت در تلویزیون و دسکتاپ رایانه ام ! خیره می شدم وخیره خیره از کنارکلماتت و راهنمایی هایت گذشتم !
* معذرت از اینکه هر کاری را ( واقعا هرکاری را ) با نام تو پیشکش خلایق (همان برادران و خواهران دینی ام !) کردم.
* معذرت از اینکه چقدر از معنویتت و علمت و مدیریتت و وحتی ورزشت برای دیگران گفتم وگفتم ولی خودم.... نه از تحصیلم ، تحصیلی حاصل شد و نه...
* معذرت از بی خیالی و سستی خودم ! دیدم که چقدر از مطالعه و انس کم من باکتاب و قلم تاسف خوردی. دیدم که به قرآن و تدبّر در آن سفارش کردی .دیدم که ..... وفقط دیدم و دیدم و...بس!
* معذرت از اینکه ، به بهانۀ (( ولایت پذیری )) به دیگران اجازه ندادم از مسئولین و مدیران(یعنی هم آنهایی که باید از آنها سوال شود ! ) سوال کنند.(انتقاد که جای خود دارد!) با تقدّس دادن های بی جای من به برخی ! حصن حصینی ایجاد شد که راحت باشند و آسوده ...
* معذرت از سرعت اضافۀ خودم ! واز کندی ملال آور خودم ! قرار بود راه بَر من باشی وکسی که راه را نشان می دهد. ولی قبل از تو راه را رفته بودم!
* ودر آخر معذرت از بی تقوایی خودم . قرار بود سربازت باشم .سربارت شدم.

عکسای عاشقانه


افسران - قبلا عکسای عاشقانه اینجوری بود

 

چقدر تغییر کرده عکسای عاشقانه

فالی که برای دوست شهیدم گرفتم



افسران - فالی که برای دوست شهیدم گرفتم
من و چند نفر از بچه های تیپ 44 قمر بنی هاشم(ع) داخل چادرهایی که از قبل بنا شده بود، نشسته بودیم. از همه چیز و همه جا صحبت می کردیم و با هم خوش می گذراندیم. از آن جایی که علاقه ی زیادی به فال حافظ داشتم، وقتی فضا را مناسب دیدم، کتاب حافظی را که مال دوستم مجید پوراحمد بود، برداشتم و بعد از خواندن فاتحه به روح حافظ به بچه ها پیشنهاد دادم تا نیت کنند و من برایشان فال بگیرم. فال همه ی بچه ها را گرفتم تا این که نوبت به «شهید حسین ارجمند» رسید. رو به حسین کردم و گفتم:

- «تو هم نیتی کن تا فالت را بگیرم و از آینده برایت بگویم.»

حسین لبخندی زد و گفت:

«فال من و آینده ام معلوم است؛»

من که از حرف هایش چیزی نفهمیده بودم با تعجب گفتم:

- «حالا می خواهی فالت را بگیرم یا نه؟!»

حسین وقتی اصرارم را دید، تسلیم شد و قبول کرد. چشمانش را بست و در دلش نیت کرد. من هم بسم الله گفتم و کتاب حافظ را باز کردم. فال عجیبی برای حسین درآمده بود. از خواندنش می ترسیدم! رو به حسین کردم و گفتم:

- «بخوانم یا صرف نظر کنم؟!»

علی رغم میل باطنی ام با اصرار فراوان حسین، آن را برایش خواندم:

حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم

خوشا دمی که از این چهره پرده بر فکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که حسین در منطقه سردشت به آرزوی دیرینه اش، شهادت دست یافت و فال حافظ به درستی برایش در آمده بود.

راوی: مجید کریمی طالشی از لشکر 25 کربلا

˙·٠ هــــر وقت غصــــ ه دار شدیــــــد˙·٠




76.gif


هر وقت غصــــ ه دار شدیــــــد،

 
برای خــــودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد،


 استغفــــــار کنید.


غصــــه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چیـــــــن می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود
.



حاج اسماعیـــــل دولابی

esteghfar-2.jpg

76.gif

نماز

جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی آمد و گفت :

سـه قفل در زندگی ام وجود دارد و سـه کلید از شما میخواهم.
قفل اول اینست کــه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکــه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.

شیخ فرمود :
برای قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.


جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید ؟!
شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !
حکمت ۴۵۰ نهج البلاغه

/من یک دخترم...بدان

من یک دخترم...


بــــــــدان . .


"حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که
 
 
 به "هــــــوای" دیگری برود ...
 
 
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد .. .
 

روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده
 
 
 و احســـــاس نام گرفته .. .
 
 

 ارزان نمی فروشمش...
 

 
دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد .. .
 

بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش .. .
 

پـــاییــــــز است ...
 

باران بی وقفه این روزها هوای عاشقی به سرم می اندازد .. .
 

لبـــــریــــزم از مهـــــرم ....... اما استــــــــوار ......
 

ســـــودای دلـــم قسمت هر بی ســر و پـــــا نیست .... .
 

عشق "حـــوای" ایرانی با شکــــوه است و بــــــــزرگ ....
 

"آدمی" را برای همراهی برمی گزیند
 
 
 
 مومن، شریــف ، لایــق ، فروتـــــن و
 
 

عــــــــــــــــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــق .......!!!
 
 
 

چشمانت را ببند ای شهید!

 

چشمانتان را ببندید تا شهر ما را نبینید !

چشمانتان را ببندید تاگامهای لغزانمان را نبینید !

بر ما خرده مگیرید اگر نمیخواهیم وصیت نامه هایتان را مرور کنیم ...

حیرت مکنید اگر بر دوران زیبای با شما بودن ، قفل محکمی زده ایم و دیگر آرزوی

شهادت در سرمان نیست ... !!!

ببخشید ما را .... ما فراموشی گرفته ایم ... دعا کنید برایمان

من یک دخترم

من یک دخترم

نه یک مانکن فروشگاه,

نه یک وسیله برای جلب توجه,

و

نه یک تابلو نقاشی!

پیشرفت و بالارفتن را میخواهم

اما نه به هر قیمت!

آزادم

اما با تفسیری جدابافته...

آزادی من

حجاب من است

طلا هم آزاد است

اما همیشه محفوظ

طلا را هیچوقت فله نمیفروشند!

آن چه را فله میفروشند که زیادی آزاد باشد

نمونه اش "سبزی خوردن"!

پس دیگر نشنوم بگویی که :

" من آزادی ندارم و چادرم مرا محدود کرده"

اگر آزادی و تمدنی که از آن دم میزنی "برهنگی باشد"

 حیوانات آزادترین و متمدن ترینند!