هشششششششششششششدار !!!!


استــاد قرائتــی :

هرچه هوا سردتــر شد ، لباست را ضخیم تــر میکنـی تا سرما

بـه تــو نفوذ نکنــد ،

هرچه جامعه ات فاسدتــر شد، تــو لباس تقوایـت را ضخیـم تـر کن

تا بــه تــو نفوذ نکنــد

و هرگز نــگو : محیط خرابــه ، منم خــراب شدم !



همه به سوی یک قبله اند...






به راستی که هر دو روبه سوی قبله اند ، اما این کجا و آن کجا

این در حال سجود و عبادت خالق و آفریدگار جهان ...

آن در حال گناه و معصیت و پیروی از شیطان ...

این در حال بندگی خــدا ...

آن در حال بندگی شیطان ...

این در حال پرداختن به روح و روان معنوی ...

آن در حال پرداختن به جسم و دنیای مادی ...

این در حال کاشت بذر و پرورش درخت ...

آن در حال کندن گل و بوته ها و پرورش آفت ...

آن در حال تخریب بنا ...

این در حال اتصال به خدا ...

آن در حال انفصال از خدا ...

این نــــمـاز [نــه + مـاز = پیچ و خم ندارد] ...

آن بــــمـاز [بــه + مـاز = پیچ و خم دارد] ...

عاقبتِ این ، ورود به بهشت و روبه رویی با خدا ...

عاقبتِ آن ، ورود به جهنم و روبه رویی با شیطان ...

و همانا وعده ی خداوند حق است

و وعده ی شیطان ناحق ...

[ هر دو رو به سوی قبله اند ... ]


[ این نمازگزار بود و آن ماهواره ! ]

منبع: وبلاگ اخرالزمان



کاش !خــــــــــ    ــــــــــدا رو از



حاشـــــــــــــیه زنــــــــــدگی


 

 

به مــــــتــن زنـــــــــدگیهامــون بــیاریـــم...

یعنی چی آخه؟؟؟ چرا یه عده از دخترا رو سرشون طبقه دوم میسازن؟!!!


یا امام علی النقی


بعد از توهین فردی که اسم انسان نمیشه روش گذاشت به ساحت مقدس امام هادی (ع)، اگه تو گوگل اسم مقدس ایشون رو سرچ کنین (اسم های نقی و امام نقی) متاسفانه با تصاویر زشتی رو به رو میشین که ...

میخوام ازتون خواهش کنم دوستانی که وب دارن و مخصوصا اونایی که وباشون بازدید زیادی داره پوستر های زیبایی از امام نقی (ع) رو با برچسب های نقی، امام نقی، naghi, imam naghi رو در وبشون قرار بدن تا از ادامه این حرکت زشت جلوگیری بشه.







یا با خدا یا با شیطان

 

بیخودی پرسه زدیم، صبحمان شب بشود.
 بیخودی حرص زدیم، سهممان کم نشود.
 ما خدا را با خود سر دعوا بردیم
 و قسمها خوردیم. ما بهم بد کردیم،
 ما بهم بد گفتیم.
 ما حقیقتها را زیر پا له کردیم
 و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم.
 روی هر حادثه ای  حرفی از پول زدیم،
 از شما میپرسم،
 ما که را گول زدیم؟

زنگ خطر.........


نیاز نیست شیطان شما را به یک سایت نامناسب دعوت

کند.

برای او همین بس که نماز اول وقتتان را پشت مانیتور از

شما بگیرد.


فقط ده دقیقه...

التماس دعا...

سلام دوستان.

یه مدت نبودم.فقط هرازگاهی یه سر به وبم میزدم.از خیلیاتون بی خبرم.از همتون ممنونم که به من سر میزنید و جویای احوالم میشید.ببخشید که نمیتونم بهتون سر بزنم.

احتمالا تا اواسط بهمن ماه نتونم وبمو بروز کنم.

از همتون التماس دعا دارم.

یاحق


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

سلام .

به نظراتتون احتیاج دارم دوستان.

لطفا بگید اگر قرار باشه یه برنامه ی تلوزیونی برای جوونا تو شبکه سه یا شبکه های دیگه ساخته بشه ، شما بعنوان جوون دوست دارید چجور برنامه ای باشه؟چه پیشنهادایی به سازنده برنامه میکنید؟

لطفا نظراتتونو برام کامنت کنید.

یه سوال دیگه: اسم برنامه و شکل و رنگ دکور برنامه رو هم شما بگید.

اینم بگمااااااااا من برنامه ساز نیستم.فقط میخوام نظراتتونو بدونم تا در آینده اگر برنامه ساز شدم،که انشالله میشم،استفاده کنم.هرچی باشه برنامه واسه جووناست.باید نظرات ما جوونا در ساخت برنامه استفاده بشه.

برنامه باید از اول ساختش ، نظرات مخاطبای اصلیشو بدونه تا بتونه بهترین برنامه رو براشون بسازه.

منتظر نظرات و پیشنهاداتتون هستم.


مبارک باشه...


http://womenhc.com/media/blogs/z-valiolahi/9_1.gif

عید ولایت رو صمیمانه به همه تون تبریک میگم.

پیشاپیش عید بزرگ غدیر خم رو هم تبریک میگم.

این عید مبارک همه مون باشه انشاالله.

http://media.afsaran.ir/si3n3Q_535.jpg


 عروسك باربيم نمار جمعه مي رفت !...

عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...

دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..

و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...

خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم

که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...

 باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد...

عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید....

اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....

مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...

و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....

فکر میکنید چی شد؟

زانوهای باربی ام شکست....

چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...

و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....

من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...

داشتم فکر میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

لاکاشو پاک کردیم...

موهاشو بافتیم

مث خودم چادر سرش کردم

و نماز جمعه هم میرفت...

مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد...

منبع

حتما جواب بدید...



یه سوال می پرسم با یه ذره انصاف جواب بدین

پوشیدن چادر از اینم سخت تره؟

منتظر جواب هاتون تو قسمت نظرا هستم.

خداوند مرد را قوي آفريد...


این پست رو خیلی دوست دارم.بخصوص جملات آخر:

فعلا یک - هیچ به نفع من !!


برادرم ، من چادر سر ميکنم ،

سخت است ولي تنها آزادي حرکت و دستانم را مي گيرد ،

سخت است ولي نه زياد،

چادر سر کردن مسئوليت مي آورد و انتظار ،

ولي تمام اينها سخت تر از کار تو نيست .

سخت تر از کار تو نيست که بايد در تمام طول سال سر به زير راه بروي

و از ميان شياطين متحرک کوچه ها و خيابان ها، از ميان بانواني که نتوانسته اند خودنماييشان را کنترل کنند ، سالم رد شوي.

از کار تو سخت تر نيست که

هميشه بايد مراقب خودت باشي وقتي مي خواهي بيرون بروي يا

فيلمي ببيني يا

به اينترنت وصل شوي ،

زيرا شياطين برايت کمين کرده اند.

از تو کار سخت تر نيست که در اين هجوم بي مهاباي وسوسه هاي

دلفريب و پليدي هاي نا جوانمردانه بايد پاک باقي بماني....

و خداوند مرد را قوي آفريد زيرا وظيفه ات بسي سنگين تر است

و اگر در اين آزمون ها پيروز شدي ،مرد خدايي مي شوي!!!



صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت:
((مسابقه می دیم! از الان تا شب))
چشمش به دختری که از سر کوچه می آمدافتاد،
نگاهش را کج کردو به شیطان گفت:
فعلا یک - هیچ به نفع من !!

امروز رو کدوم پله ای؟

62b162a06f54476ca7e6712000e6b4ca-425

دلی را نشکن ، شاید خانه ی خدا باشد...

انسانی را تحقیر مکن ، شاید محبوب خدا باشد...

گناهی را کوچک نشمار ، شاید آخرین گناهت باشد...

http://saghieeshgh.persiangig.com/image/god!.jpg


خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوسهای دنیا رهایی

خوشا از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق نیمه شب چهره سایی

خوشا بر فراز جهان دل سپردن / گذشتن ز خود بینی و خود نمایی


http://upload.iranvij.ir/image_tir91/13409506295.jpg




باشگاه هم اندیشان

سلام.

امروز میخوام یه جای خوب بهتون معرفی کنم.

تلتکست شبکه ی 4  شماره 370  باشگاه هم اندیشان.

محیطی بسیار سالم و قشنگ و خودمونی.

یه سر به این باشگاه بزنید. من که خودم خیلی چیزا ازش یاد گرفتم.

یه جورایی پاتوق جوونای ایرونیه.

البته برای اینکه بیشتر با این باشگاه آشنا بشید،اول شماره550 رو بزنید.بخونیدش.بعدش برید سراغ باشگاه(شماره370).

ضمنا اگر شما هم یه هم اندیش هستید،خوشحال میشم برام کامنت بذارید .و بگید هم باشگاهی هستید.


اگر نبخشی چه کنم... تو را بنده بسیار است ... من که جز تو خدایی ندارم...


خدایا مرا ببخش !

ما واسه خودمون یه ملکه ایما...


چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه :

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن  !؟؟

یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟


همایون لبخندی میزنه و میگه :


ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!


چارلز با عصبانیت می گه :


نه!

مگه ملکه فرد عادیه ؟!!

فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!


همایون هم بی درنگ می گه :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!

 


گام به گام عملی و مستند دوستی و انس با روح یک شهید

 گام به گام عملی و مستند دوستی و انس با روح یک شهید


هممون میدونیم شهید زندست و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند


خطرات و تهدیدات حفظ میکنه. 



حالا تصور کنیم یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم.... 


فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟


      روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه.


      از فردا حضور شهید رو همیشه کنار خودتون احساس میکنید چون روح شما همیشه همراهتونه !


      در طول روز هواتونو داره ( موقع درس خوندن, نماز و انجام طاعات, غذا خوردن, مسجد رفتن,


گردش و همه فعالیته ها.... )


      براتون مدام دعا میکنه چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودن و هستند !


      نه تنها برای نماز صبح که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی باصفا بیدارتون میکنن.


      در هر مرحله از زندگی که چند گزینه انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه اصلح رو نشونتون میدن.


      لذت بندگی, عبادت, طاعت و معنویت رو به دوست خودشون خواهند چشاند.


      برای جوونهای در آستانه ازدواج, یه همسر خوب پیدا میکنن. یه دختر خانم یا آقا پسر خوب که


اتفاقا اونم به شهید شما ارادت داره !!!


حالا به این مثلث فکر کنین :


     شما + دوست شهید شما + همسر شما (ارادتمند دیگر شهید)


     

     و در نهایت و اوج این رابطه این مثلث شکل خواهد گرفت :


     شما + دوست شهید شما + خــدا


      نسئل الله منازل الشهداء




~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

 گام (1) : انتخاب فقط 1 شهید


  گام (2) : عهد بستن با شهید


  گام (3) : شناخت شهید


  گام (4) : هدیه ثواب اعمال خود به روح شهید


  گام (5) : درگیر کردن خود با شهید


   گام (6) : عدم گناه در حضور رفیق !


  گام (7) : اولین پاسخ شهید


  گام (8) : حفظ و تقویت رابطه تا شهادت



 

 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


  گام (1) : انتخاب فقط 1 شهید :


خیلی مهمه فقط یک شهید انتخاب کنید. نگید من به یه گُردان شهید رو میزنم بلکه یکیشون جوابمو

بده ! شهدا در آخرالزمان اینقد غریب و مظلوم اند که منتظر یه نیت پاک و باصفا هستن تا

خودشونو نشون بدن.


آلبوم شهدا رو باز کنید یا میتونید از عکس بالا کمک بگیرید. اولین ملاک انتخاب شهید قیافه و

صورت شهیده. ببینید با لبخند کدوم شهید ته دلتون خالی میشه، ذوق میکنید، به وجد میایید !؟

آفرین. درسته. این همون دوست شماست.


  گام (2) : عهد بستن با شهید :


 یه جا که جلو چشمتون باشه بنویسید و امضاءکنید :


با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه شهادت خودم خواهم موند و از تذکرات

دوستانه او به هیچ وجه رو بر نمیگردونم.


 گام (3) : شناخت شهید :

تا میتونید از دوست شهیدتون اطلاعات جمع آوری کنید. ( عکس, متن, صوت, کلیپ, دستنوشته,

وصیتنامه, خاطرات همرزمان, خاطرات همسر شهید, پوستر و ....)
بصورت خرید از فروشگاه و  دانلود از اینترنت.


  گام (4) : هدیه ثواب اعمال خود به روح شهید :


 از همین الان هر کار خیر و ثوابی انجام میدید مثل ( نماز واجب و مستحبی, ادعیه, زیارات, صدقه,

حتی درس خواندن برای رضایت خدا, روزه و خمس و زکات و ....) سریع در ابتدا یا انتهای آن

به زبان بیاورید :

( خدایا طاعت من اگرچه ناقص است ولی یه نسخه از ثوابشو هدیه میکنم به روح

دوست شهیدم )


طبق روایات نه تنها از ثواب شما کم نمیشه بلکه بابرکت تر هم خواهد شد !


توجه : مطمئناً شهید با کمالات و رتبه ای که داره نیازی به ثواب ماها نداره. پس دلیل این گام چیه !؟؟


جواب : شما با اینکار ارادت و خلوص نیت و علاقتونو به شهید نشون میدید. یعنی به شهید


میگید چیزی بهتر از ثواب اعمال یافت نکردم که تقدیم دوست کنم.


  گام (5) : درگیر کردن خود با شهید :


 سریعا همین الان عکس بک گراند گوشی موبایلتونو عوض کنین و عکس شهید رو بذارید


از امروز همه پیامک ها و تماس هاتون توسط دوست شما بررسی میشه ░ همینکارو برای


دسکتاپ کامپیوتر هم انجام بدید.


 محل کارتون, کیف جیبی, داشبورد ماشین, هرجا میتونید یه عکس یا نشونه از شهیدتون بذارید.


  صبح اولین نفر به دوست شهیدتون صبح بخیر بگید و شب هم آخرین شب بخیر...


▒ در طول روز تا میتونید با روح شهید حرف بزنید.


▒ مدام به او فکـــــــر کنید.


   گام (6) : عدم گناه در حضور رفیق ! :


خود شهید اسم این گام رو گذاشته : آخرین حجاب !


روح شهید تا این گام 5 بسیار بسیار از شما راضیه و تمایل شدیدی به شروع رابطه داره ولی !


 آیا در حضور دوستی معنوی روحانی به این باصفایی میتوان گناه کرد !؟


 نگاه هامون, رابطمون با همکلاسی های نامحرم و اساتید نامحرم, چت با نامحرم, غیبت, دروغ,


کاهل نمازی, کم فروشی, کم کاری در شغل, بداخلاقی در منزل و .....


جواب این سوال با خود شما....


  گام (7) : اولین پاسخ شهید :


کمی صبر و استقامت در گام 6 آنچنان شیرینی ای در این گام برای شما خواهد داشت که در گام

بعدی انجام گناه براتون سخت تر از انجام ندادن اونه !


                      ░ با افتخار منتظر برخی نشانه ها باشید  :


                            خواب دوست شهیدتونو میبینید.


                                    مکاشفه ای در روز.


                   دعوت به قبور شهدا و راهیان نور جنوب و غرب.


                             پیامی, نشانه ای, گفتگویی و ......


                             انواع روزی های معنوی جدید...



  گام (8) : حفظ و تقویت رابطه


گام های سختی را گذرانده اید. درست است ؟


مطمئناً با شیرینی ای که چشیده اید از این مسیر خارج نخواهید شد.


   نسئل الله منازل الشهداء

به نقل از وبلاگ :http://royemahekhoda.blogfa.com

یه تلنگر به چادری ها...


چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر پهلویشان درد دین نداشته باشد...

چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!

اگر لبشان ذكر غریب مادر نداشته باشد...

چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!

اگر دستشان قباله ی فدك و رخشان سیلی عدو چادرشان خاك كوچه نداشته باشد...

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر مردی برای هفت آسمان خالق یكتا نداشته باشند...

چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!

اگر محسنی را برای پشت دَر، علیی را با فرق بشكافته برای محراب خونین مسجد كوفیان و حسنی را با جگر پاره پاره و قبری بی شمع برای دلدادگان بقیع و حسینی را با لبی تشنه و تنی بی سر برای آسمان خونین دل دشت كــــــربلا و زینبی را با كمر خمیده و نماز شبی نشسته و خطبه ای كوبنده نداشته باشند...

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر زینبی را برای كربلای پسرش مهدی نداشته باشند...

چادری ها زهــــــــــرایی نیستند!

اگر ذكر لب زینبشان چیزی جز «ما رایت الا جمیلا» باشد...

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر فرزندانی را برای امام زادگان عشق نداشته باشند... 

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر عدو را با سیاهی چادرشان به خاك سیاه نكشانند... 

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر سیاهی چادرشان حرمت خون شهیدان را به عالمیان ننمایاند... 

چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!

اگر منتظـــــــــر یوسف گمگشته ای نباشند... 

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر همتی و باكری و كاظمی و مفقودالاثری را برای راه حسین بن علی(ع) نداشته باشند.... 

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر "سربند یا زهـــــــــــرا س" را بر پیشانی علویان خود گره نزنند... 

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر چادرشان مجوز ورودشان به زیر خیمه ی نیمه سوخته ی "مــــــــــادر" نباشد... 

چادری ها زهــــــــرایی نیستند!

اگر فكرشان،هدفشان،راهشان،نگاهشان،عشقشان و حجابشان فاطمی نباشد...


متن قشنگیه ...گل‌های روی چادر را بشمار...


شب بود، از آن شب‌هایی که کمی روز هم قاطی آن است. شب‌های حرم برای کسی که تا ثانیه‌های دیگر قرار است بخت بسته‌اش را باز کند مثل روز روشن است. نمی‌دانم چرا حرم باد دارد. باد خوشی طعمی هم دارد. از آن‌هایی که دوست داری چند نفس عمیق با چشم‌های بسته بکشی. قرار را در زیر زمین گذاشته‌اند. جای دنج و خلوتی است. کف دستانم احساس لزجی می‌کنم، انگار که در خلسه‌ای گفتار شدم که بیرون آمدن از آن کلی مکافات دارد.

اینجا که می‌آیم حالم کمی خوب می‌شود یا شايد احساس خوب بودن می‌کنم. داخل کتم پر از دستمال کاغذی‌های له شده و پاره پاره و خیس عرق است، همه را مچاله می‌کنم و در سطل زباله‌ای دم ورودی صحن می‌ریزم‌.

نمی‌دانم امروز چرا همه چیز زیر پاهایم سر می‌خورد؛ از کاشی زیر پایم تا فرش‌های پرز دار قرمز. خودم را سفت چسبیده‌ام و زیر لب چیز‌هایی می‌گویم که خودم هم از گفتنشان سر در نمی آورم. هذیان نمی‌گویم و مطمئنم که رویا نیست ولی واقعیت هم نیست.

یعنی آمده‌ام اینجا؟ چقدر من شروع را دوست دارم، آن هم اینجا... این پایین روشنی‌اش بیشتر شده است. زیر چشمی همه را نگاه می‌کنم.

چادر عروس بوی پارچه نویی می‌دهد وقتی از پشت روی زمین کشیده می‌شود. عاقد را هم آورده‌اند. پدر می‌گوید: نمازی بخوان قبلش و من انگار نماز را یادم رفته باشد، چیزهایی خواندم و همه گفتند قبول باشد. همه چیز کامل شده و من باید بروم بنشینم آنجا کنار چادر سفید. حالا بهتر بوی چادر را می‌فهمم. کاش می‌دانستم من چه بویی گرفته‌ام... رواق را سکوتی عجیب فرا گرفته و انگار شنونده‌ای جز من و چادر سفید کنارم نیست... خطبه كه تمام مي‌شود با صداي پدر به خود مي‌آيم، گويا از يك دالان گذر كرده‌ام.

پدر آهسته مي‌گويد:‌ دوباره نماز بخوان! من دارم گل‌های روی چادر را می‌شمارم، یک، دو، سه... من می‌خوانم رو به قبله‌ای که حالا بهتر می‌توانم ببینمش. قبله‌ام زیباتر شده. انتهاي دالان به قدري روشن است كه چشمانم خوب نمي‌بيند. حالا نوبت صداهاست که خودی نشان دهند.
عجب روزی شده و عجب رویایی. این بار نمازم به دلم می‌نشيند و ذوق می‌کنم از خوشحالی.

رواق دیگر حالا برای من و آن بانوی چادر سفید مثل یک صحن بزرگ روباز جلوه می‌کند. نقاره‌خانه شروع می‌کند و برای ما می‌نوازد. چه شبی شده است و چه نعمت بزرگی کنارم، النگوهایش هم صدا می‌دهند.

اصلا اینجا همه صدا دارند و من می‌ترسم در این غلغله صداها کم بیاورم. کمی می‌گذرد و همه چیز کمتر می‌شود و سلام می‌دهم با آن بانوي چادر سفید.....
* کیف خانم را گرفته‌ام و چادر سفید گل‌دار را داخل آن می‌گذارم، بوي خوب حرم را هنوز استشمام مي‌كنم...


لطفا مرا هممسخره کنید...

http://media.afsaran.ir/siRTjD_535.jpg

ما حجابمونو دوست داریم...


http://upload7.ir/images/07187255933463338969.jpg

نگاه خدا

چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند ،در تمام مدت سرش بالا نیامد...

نگاهش هم به زمین دوخته بود..

خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی ندازی به طرف که داره حرف میزنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک ومتعصبی و اثر حرفات کم شه..

گفت: من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!!!!

(شهید عبدالحمید دیالمه)

به نقل از وبلاگ عبدالحمید دیالمه

یه تصویر قشنگ...بهشت خدا زیباتر از اینه...


قصه ی من و چادرم بیشتر عجیب است تا غریب!!!!

http://bplus.ir/up/2013/08/042.jpg

قصه ی من و چادرم بیشتر عجیب است تا غریب. همه ی زنان و دختران بالغ فامیلمان چادری بودند جز من. همه به نظر مذهبی بودند جز من. همه اهل روضه و جلسه بودند جز من. من فقط نمازی می خواندم به نظرشان، آن هم وظیفه ام بود البته. همیشه مانتو های کوتاه می پوشیدم. شلوار جین و کفش آدیداس هم. اما به رنگ بورِ موهایم حساس بودم. بدون پشتوانه ی مذهبی، دلم نمی خواست کسی بوریِ موهایم را ببیند. همین باعث تمسخر فامیل می شد. خودمانیم؛ مانتوی کوتاه و پوشش مو به سبک دختران لبنانی واقعا مسخره بود!

معمولا با تنش های عرفی- اعتقادی مواجه بودم. همه ی دختران فامیلمان آرایش می کردند جز من. همه در عروسی ها حاضر می شدند جز من. برای این کارم دلیل شرعی نداشتم؛ اعتقاد داشتم بهتر است به جای آرایش و شرکت در مجالس عروسی و بزم، سعی کنم به انسانی مفید تبدیل شوم. و گذشت تا دانشجو شدم.

ادامه ی مطلب رو بخونید تا بدونید آخر ماجرا چی شده...

ادامه نوشته

این ماجرا مال یکی از دوستان هست.تو یکی از وبلاگا...


من و خواهرم از دو راه مختلف با حجاب شدیم

خانواده ی من 5 نفره هستن. مادر و پدر و دو تا خواهر بزرگتر. تو فامیل ما خانم ها جلو نامحرم روسری نمیذارن. آستین کوتاه می پوشن ولی لباس هاشون گشاد و پوشیده است. آرایش مارایش هم زیاد نداریم.

خواهر وسطیم همین جوری الکی بدون این که خوشش بیاد نود و نهمین رشته در انتخاب رشته دانشگاهیش رو زد علوم قرآنی و قبول شد! بعدش به خاطر درس هایی که خونده بود یهو عاشق چادر شد و چادری شد. هم بیرون از خونه و هم توی خونه جلوی پسر عمو و پسر دایی و ... .

با تبلیغ حجاب هیچ کس با حجاب نشده. هر چی بوده از عشق به خدا و عشق به بندگی او شروع شده.

مادرم خیلی اذیتش کرد. همه جز من مسخرش می کردن. مادرم تو مهمونی ها سعی می کرد با جیغ و داد چادر دخترش رو برداره اما موفق نمی شد. اما خواهرم چادرش رو برنداشت و همین جوری ازدواج کرد و الان دیگه تقریبا چادری بودن اون جا افتاده.

 اما برگردیم عقب تر.

بقیه ی ماجرا رو هم بخونید.قضیه هنوز ادامه داره...

ادامه نوشته

شاید این سوالا سوالای شما هم باشه...


كيفيت پوشش اسلامى يا حد حجاب

هر دخترى از ابتداى بلوغ هنگاميكه در معرض ديد نامحرم قرار گيرد لازم است تمام موها و بدنش را بپوشاند بجز دو مورد: يكى دستها تا مچ ، ديگرى صورت به اندازه ايكه در وضو شستن آن لازم است بشرط آنكه :
الف) اين دو عضو داراى زينت نباشند.

ب) وكسى به آنها به قصد لذّت و هوس نگاه نكند. بنابر اين اگر كسى به قصد لذّت بردن به آنها نگاه كرد حرام است ، يا صورت و دستها داراى زينت و آرايش بود مى بايست صورت و دستها را هم بپوشاند.


براى روشن شدن بيشتر به سؤ ال و جوابهاى ذيل كه از امام (قدس اللّه ) مى باشد به ادامه ی مطلب دقت فرمائيد:


ادامه نوشته

جذاب ترین زن در خانه باشید تا معجزه اش را در رفتار همسرتان ببینید...


مقاله برای خانم ها که در زندگی اجتماعی زندگی بهتری داشته باشند !

اصولا چه زمانی به جلوی آینه می روید؟ وقتی از خانه خارج می شوید. وقتی میهمان مهمی به خانه تان می آید. وقتی قرار است به مهمانی بروید.

چه زمانی زیباترین حرف ها را می زنید؟ وقتی با افراد فامیل و کسانی که با آنها رو در بایستی دارید ،ملاقات می کنید. زمانی که تلفنی با فرد غریبه ای صحبت می کنید؟

اگر می خواهید عشق و جاذبه ی روز های نخست آشنایی به قصه ی یکی بود ، یکی نبود تبدیل نشود و همچنان همسرتان برای دیدن شما مشتاق باشد و اولین اولویت زندگی همسرتان باشید ، بهتر است رفتار خودتان را در روز های اول به یاد آورید.

امید وارم زیباترین حرف های زندگی تان را به نزدیک ترین فرد زندگی تان بگوئید و دلنشین ترین رفتار را برای کسی داشته باشید که موظفید بیشترین جاذبه را برایش داشته باشید.

اگر می خواهید عشق و جاذبه ی روز های نخست آشنایی به قصه ی یکی بود ، یکی نبود تبدیل نشود و همچنان همسرتان برای دیدن شما مشتاق باشد و اولین اولویت زندگی همسرتان باشید ، بهتر است...

برید به ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

توجه توجه...مواظب عروسک ها باشید..


نقش عروسک در تربیت بچه ...

بدون هیچ مقدمه ای شروع کنم به نظر شما نقش عروسک در تربیت شخصیتی بچه ها چقدر مفید است؟

تا به حال هیچ به فکرم هم نرسیده بود که از دوران کودکی که بچه ها با عروسکهای زیادی سرو کار دارند می تواند در تربیت بچه مفید باشد..... مگر نمی گویند که بچه در دوران کودکی همه چیز را ضبط می کند حال خودتان قضاوت کنید نوع عروسک در چه حدی باشد مفید واقع قرار می گیرد.... در این میان دختربچه‌ها انحصاراً به عروسک علاقه‌مند هستند. این علاقه نشأت گرفته از عاطفه ویژة دختر بچه‌ها و همچنین به دلیل قدرت برتر عروسک در ایجاد حسّ همزادپنداری و تفاهم خیالی با کودک است.

عروسک، بالاترین نقش تربیتی را به ویژه در شکل‌دهی و پایه‌ریزی شخصیت دختران دارد. دختربچه‌ها، زنان آیندة هر ملت هستند و برای انحطاط هر ملت بایستی دختران و زنان آن ملت را منحط تربیت نمود. همان‌گونه که برای اعتلای هر ملت، بایستی دختران و زنان آن ملت را متعالی تربیت کرد. از این منظر، نقش عروسک در تهاجم فرهنگی نقش بسیار برجسته‌ای است.

در ضمن چند مدل عروسک برای آگاهی بیشتر شما معرفی می کنم تا در انتخاب عروسک برای فرزندان خود تصیم بگیرید..

در سال ۱۹۵۹ در نمایشگاهی در آمریکا عروسک باربی به دنیا معرفی شد از آن روز تا به امروز نزدیک به ۵۰ سال این عروسک در دنیا رخ نمایی کرده و به عنوان سمبل زیبایی آمریکا شناخته شده است و کودکان زیادی با داشتن عروسک باربی روزگار گذرانده اند.

اما اگر این عروسک قابلیت پیر شدن داشت امسال که ۵۰ سال از عمر آن می گذرد باید شبیه به تصویر زیر می شد:
گوهر ناب

پیشنهاد میکنم بقیه اش رو هم بخونید...

ادامه نوشته