کِلک های جیران

الهی...شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان...

کِلک های جیران

الهی...شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان...

سفرنامه عتبات(۳)

چهارشنبه 30 اسفند 1391

بعد از صرف صبحانه ساعت حدودا 7 صبح بود که به سمت مسجد سهله حرکت کردیم...بعد از رسیدن به مسجد با چیز جالبی روبرو شدیم...یک خانه بزرگ که قبلا آنجا نبود...خانه که چه عرض کنم یک کاخ یا قصر بگویم بهتر است...البته به علت بنایی دور تا دور آن بسته بود و فقط نمایی آجری از بلند ترین نقطه آن به چشم می خورد...این خانه متعلق به امام زمان (عج) بود...گویا این خانه را برای زندگی امام زمان (عج) بعد از ظهور ایشان می ساختند...همانگونه که می دانیدبعد از ظهور امام عزیزمان محل حکومت ایشان مسجد کوفه و محل زندگیشا ن مسجد سهله است...نمی دانم امام زمان (عج) در آن قصر سکنی خواهند گزید یا نه؟!...خلاصه که اعمالمان را انجام دادیم...سپس به سمت مزار کمیل بن زیاد  حرکت کردیم ...یک زیارت مختصر و سپس به سمت مسجد حنانه رفتیم...نمی دانید حنانه چه ذوقی می کرد که هم نام این مسجد است...با ژست های مختلف کنار این مسجد عکس گرفت...و تاکید داشت نام مسجد هم در عکسها باشد...ساعت 11 به هتل بازگشتیم... به علت تحویل سال آن روز ناهار را بسیار زودتر آورده بودند...مادر شوهرم که ناهار نخورده به حرم رفت...ولی من به خاطر بچه ها دیرتر حرکت کردم...ساعت 12 بود که به سمت حرم راه افتادیم تا لحظه تحویل سال را در کنار امیرالمونین ع باشیم...ورودی حرم بسیار شلوغ بود...ساعت 1ونیم بود که وارد حرم شدیم...نماز جماعت تمام شده بود...لحظه تحویل سال به وقت نجف ساعت 2 بود...بعد از کمی گشتن مادر شوهرم را پیدا کردم...و بعد از دقایقی همسرم را...خلاصه که به هر سختی بود خودمان را به او رساندیم تا در کنار هم دعای تحویل سال را بخوانیم...ابتدا من و حنانه نمازمان را خواندیم و با جمعیت همراه شدیم...دعای توسل از بلندگوها پخش می شد...سپس دعای یا مقلب القلوب والابصار بود که حرم را پر کرده بود...جمعیت همه رو به حرم مولا ایستاده بودند...دستها را به سمت آسمان گرفتیم...همه باهم دعای فرج را خواندیم...وشروع سال 1392... بعد از تحویل سال همه به هم تبریک می گفتند...سپس زیارت امین الله خوانده شد ...حال هوایمان را زیباتر کرده بود...تا 3 در حرم بودیم و سپس  به همراه همسر ،پدر شوهر ، مادرشوهر و بچه ها به وادی السلام رفتیم...ابتدا نزدحضرات هود و صالح رفته عرض ادب نموده و به مزار آیت الله قاضی رفتیم...من و مادر شوهرم و حنانه دوباره به حرم برگشتیم اما پدر شوهر و همسرم و امیر محمد به هتل بازگشتند تا کمی استراحت کنند...مادر شوهرم از من خواست تا او را نزد سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی ببرم...البته من همان صبح با همسرم رفته بودم...واقعا سید مصطفی انسان بزرگی بود که این سعادت نصیبش شد که در جوار امیرالمومنین به خاک سپرده شود...کمی آنجا ماندیم...حال خوبی بود...نماز مغرب و عشا را در حرم خواندیم و با امام عزیزمان وداع کردیم تا صبح زود عازم کربلا شویم...آنقدر زود تمام شد که باورم نمی شد...هنوز هم حسرت به دل ماندم که چرا آنگونه که باید نتوانستم استفاده کنم...این خستگی لعنتی تا آخر سفرمان در نجف همراهیمان کرد...به همین علت نمی توانستیم مدت بیشتری را در حرم بمانیم... به هتل بازگشتیم و وسایلمان را تحویل دادیم تا آخرین شب نجف را به صبح برسانیم...

ادامه دارد....

پی نوشت: از شما دوستان عزیز معذرت می خواهم که متنها طولانی می شود و شایدخواندنش از حوصله شما خارج باشد....ولی می خواهم حال و هوای این سفر را برایتان به تصویر بکشم...

یا علی ....

نظرات 11 + ارسال نظر
میشه شفاعتم کنی پسرخاله دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:02 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/

ای کاش که مرغ بام افلاک شویم / با گریه برای فاطمه پاک شویم
ایوان نجف شبی بمیریم اما / بین الحرمین کربلا خاک شویم

سلام دوست بزرگوارآنقدرزیباسفر رابه تصویرمیکشی که دل ناخداگاه به همانجاکشیده میشود
بسیارازشمامتشکرم
حنانه جان حق داردذوق کند پدرمادربزرگوارش اسم زیبایی رابرایش انتخاب نموده اند
التماس دعا
حاجت روا

سلام دوست عزیزم...
ممنون از حضور گرمت...
زیبا می خوانید ...
انشاالله که قسمت شما بشود و ما خاطرات زیبا و معنویتان را بخوانیم...
بله اسم حنانه بسیار زیباست...ممنون از لطف شما...
استجابت دعا...
یا علی ع

میشه شفاعتم کنی پسرخاله دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:03 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/

هر دل که شکست ره به جایی دارد
هر اهل دلی قبله نمایی دارد
با آنکه بود قبله ما کعبه ولی
ایوان نجف عجب صفایی دارد

میشه شفاعتم کنی پسرخاله دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:08 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/


ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است
جان من، جانان من، روح و روان من علی است


تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است

میشه شفاعتم کنی پسرخاله دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:09 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/


هر کس که شود داخل حصن حیدر
ایمن بود از عذاب روز محشر


جز مهر علی و آل چیزی نبود
سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر

میشه شفاعتم کنی پسرخاله سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/

هرروز برات رویایی باشد دردست نه دوردست عشقی باشد دردل نه درسر ودلیلی باشد برای زندگی نه روزمره گی

سلام دوست وخواهرعزیزم تولددخترگلت مباااااااررررررک

سلام عزیزم...
ممنون از لطف شما...

سید محسن شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:54 ب.ظ http://mohsen31383.blogfa.com/

سلام ممنون از شما...
با افتخار لینک شدین...
التماس دعا یا علی...

سیدهاشم دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:51 ق.ظ http://khair-azzad.blogfa.com

زیارتت قبول.....

تخریب مزارشهید راه علی علیه سلام تسلیت باد
طبق برخی نقل‌ها، فرزند حجر به نام «همّام» نیز همراه پدر بود. حجر به جلاد گفت: اگر به کشتن پسرم همام نیز مأموریت داری، او را زودتر از من به قتل برسان. جلاد نیز چنین کرد. وقتی به حجر گفته شد چرا چنین خواستی و داغدار فرزند نوجوان خویش شدی، گفت: ترسیدم وقتی شمشیر را بر گردن من ببیند وحشت کند و دست از ولای امیرالمؤمنین بردارد و در نتیجه، در روز قیامت من و او در بهشت برین که خداوند به صابران وعده داده است، همراه هم نباشیم.

ممنون برادر بزگوار...
بر شما و همه مسلمانان تسلیت باد ...
بی احترامی را دیگر به آخر رسانده اند...
انشاالله به زودی به سزای اعمالشان برسند...
ممنون از شمابزرگوار...

امیر سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:09 ب.ظ

خب این یعنی چی؟
یعنی ناراحت...عصبانی...غمگین...متنفر...
خو من میام وبلاگت ولی قسمت نظرات باز نمیشه کامنت بزارم...

میشه شفاعتم کنی پسرخاله دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:50 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/

سلام دوست عزیزآهنگ وبت خیلی عالی است
کربلا یعنی تمناداشتن.....

میشه شفاعتم کنی پسرخاله دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:48 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/

هلال ماه رجب! ناز کن به ماه تمام
ز یازده مه دیگر تو را سلام سلام
سلام بر تو که در دامن تو می‌تابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام
ولادت دو محمد، ولادت دو علی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟

میشه شفاعتم کنی پسرخاله دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:49 ق.ظ http://shefaaat.blogfa.com/

در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم،
در ماه رجب که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است
مرا از دعایتان بی نصیب مگذارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد